دسته : -پژوهش
فرمت فایل : word
حجم فایل : 11 KB
تعداد صفحات : 24
بازدیدها : 174
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 2500 تومان
خرید این فایلعرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
چكیده
در این مقاله بر آن شدهایم تا «عرفان» را از دیدگاه استاد شهید مطهری بررسی كرده، به تبیین نگرشها وگرایشهای عرفانی او بپردازیم؛ چه اینكه استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودی و مبتنی بر سیر و سلوك عملی دانسته تا انسانِ عارفِ سالك، از مرحله «فهمیدن» به منزل «رسیدن و دیدن» تكامل یافته، به مقام توحید درمراتب گوناگون نائل شود كه عرفان را با توحید ناب و انسان كامل نسبتی تام و تمام خواهد بود و در این جهت برخیازاصول عرفانی از وحدت شخصی وجود، سلوك و شهود، ریاضت و عشق و محبّت بررسی شده و استاد، مقوله«وحدت وجود» را در مقام تصوّر و تصدیق از نوع سهل و ممتنع دانسته، معتقد است: بسیار اندكند كسانی كه بهحقیقت معنا و ماهیت آن میپردازند.
به اعتقاد استاد، عرفان با تصوّف فرق دارد و اوّلی را مقولهای فرهنگی و دومی را اجتماعی میداند و بهشدّت برنظریه اصالت، استقلال و غنای عرفان اسلامی و زایش و رشد و بالندگی عرفان اسلامی از دامن فرهنگ و آموزههای قرآنی ـ روایی تأكید دارد و نظریه بیگانه بودن عرفان با آموزههای اسلامی یا التقاطی و تلفیقی بودن عرفان اسلامی با عرفانهای هندویی، مسیحی و... را نقد كرده، نمیپذیرد؛ اگر چه تأثیر و تأثّر فرهنگهای اخلاقی ـ عرفانی را با عرفان اسلامی قبول دارد.
و نیز در این مقاله بر آن شدیم تا به تجلیّات و نماد و نمونهای از گرایشهای عرفانی استاد شهید مطهری و تحوّلتكاملی اندیشه، انگیزه و عمل وی از حكمت به عرفان بهویژه در اواخر عمر گرانبهایش اشاراتی داشته باشیم.
واژگان كلیدی: عرفان، وحدت وجود، ریاضت، عشق و محبّت، اخلاق، حكمت و فلسفه و....
مقدّمه
تفسیری كه از شاكله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است كه او راشخصیت فلسفی و حكمی میدانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیشتری دارد و اكثر نوشتهها و گفتههای آن متفكّر بزرگ نیز از خردورزی و عقلگرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایشهای دینی حكایت میكند كه حكمت اندیشی و فلسفهورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست كه در عرصهها و ساحتهای دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهرهمند نبوده است؛ بلكه شخصیت جامعالاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفكّر دینی نیز منطقی و معقول مینماید؛ بهویژه اینكه گرایشهای علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاههای عرفانی او را نیز مطلوب، بلكه ضرور میكند؛ افزون بر اینكه از صاحب نظری و كارشناسی ژرفاندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمانشناسی و درك و درد دینیكه استاد داشت، انگیزش بیشتری را فراروی ما مینهد تا نگرشها و گرایشهای عرفانی ـ سلوكی وی را بیش از پیش مورد كاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانشپژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه اینكه در آثار و اثمار گونهگون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفكّر اسلامشناس، مواضع گوناگونی یافت میشود كه زمینهها و بسترهای كافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی در اختیار ما مینهد. بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفكیك قلمرو و گستره هر كدام از فلسفه و عرفان و حكمت عقلی وشهودی بهطور كامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمیاش در امتیاز مقولههای حكمی ـ عرفانی كاملاً مشهود است؛ امّا چه توان كرد كه اشتراكات فراوان در حوزههای نظری هر كدام از معرفت فلسفی و عرفانی و اینكه زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینههای لازم را در نوع نگرشها وگرایشهای استاد بهصورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آنكه راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعةالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد میكرد و حتّی معتقد بود كه ترجیح یكی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است:
... به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یك از این دو راه، مكمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منكر ارزش راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154).
به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرشها و گرایشهای عرفانی استاد شهید اهتمام ورزیم: 1. اندیشهها و نگرشهای عرفانی استاد از لابهلای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه بهویژه نسل جوان وروشنفكر معرّفی شود و تبیینهای عرفانی و اصول و معیارهای اندیشة آن شهید فرزانه و پاسخگوییهایی كه بهبرخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیتهای عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربركت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد.
2. روح و روحیه عرفانی و گرایشهای سلوكی و درد سیر و سلوكی استاد شهید در لابهلای معارف فلسفی وعقلانیاش پوشیده نماند و فقط تفسیر تكبعدی و تكساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون بر این، گرایشهای عرفانی ـ سلوكی در عرفان عملی كه استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح میشود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی كه آنرا دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه میدانست، تبیین، تحكیم و از آن دفاع شود و بهویژه در برابر اندیشههایی كه عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی میدانند و برخی نیز با كمی تسامح، آن را تلفیقی و التقاطی قلمداد میكنند، لازم مینُماید كه نگرشها، بینشها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی بهطور كامل تبیین و آشكار شود.
استاد شهید، «اصالةالفطرهای» است (ر.ك: رودگر، 1380: ص 27) و «فطرت را امالمعارف میداند (مطهری، 1375: ص 250) و در تعبیری روشن و شفّاف و مستدل و مبرهن میفرماید:
از نظر ما، راز تكامل را در «فطرت» انسان باید جستوجو كرد.
عرفانی كه شهید مطهری از آن سخن میگوید و در بطن و متن آموزههای قرآنی و حدیثی و سنّت و سیره علمی وعملی معصومانعلیهم السلام ریشه دارد و هماره فطرت انسان به چالش كشیده میشود، تا «لیستادوهم میثاق فطرته» تحقّق یابد، شناخت آن نوع از عرفان رنگ و بوی دیگری دارد كه به انسان درد خدا و درد خلق و گرایش به درون و برون را توأمان عنایت میكند؛ بدینسبب، از خودآگاهی عرفانی بهصورت راز سیر و سلوك یا عرفان عملی و نیل به مقامتوحید و كمال سخن به میان میآورد (مطهری، 1378: ج 2، ص 324 ـ 324)؛ پس معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خویشتن، سرمایههای اصلی عرفان اسلامی هستند.
چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری
عرفان، شناخت حق و اسما و صفات الاهی از طریق تهذیب نفس و تزكیه و طهارت درونی است كه در اثر سیر وسلوك حاصل میشود و تفسیر ویژهای از عالم و آدم یا جهان هستی ارائه میكند؛ در پرتو آن، عالم را جلوه حق و مظهراسمای حُسنای الاهی میبیند و «توحید»، واپسین مقصد سیر و سلوك عارف است؛ توحیدی كه وجود حقیقی رامنحصر در خدا دانسته، ماسوای الاهی را تجلّیات آن وجود و «نمود» میداند، نه «بود»؛ یعنی اگر در حكمت وفلسفه از «بود و نبود» و در اخلاق از «باید و نباید» بحث میشود، در عرفان از «بود و نمود» بحث میشود و در تفسیر عرفانی هستی، وجهه الاهی و معنوی، وجه اصیل وحقیقی قلمداد میشود؛ پس در عرفان از دو مقوله «خدا» «و انسان كامل» یعنی توحید و موحِّد سخن به میان میآید كه «شهود توحید» یا «توحید شهودی» و راهرسیدن به مقام منیع توحید ناب و عرفانی در منازل و مقامات تعریفپذیر و تحقّق بردار است كه سالك باید لزوماً درسیر و سلوك به آن دست یازد. به تعبیر استاد شهید مطهری، «توحید عارف یعنی طیّ طریق كردن و رسیدن به مرحلهجز خدا هیچ ندیدن» (همو، 1362: ص 188). عرفان از منظر استاد، به دو بخش عرفان علمی و عرفان عملی تقسیمپذیر است كه از دو جنبه میتوان درباره آنها بحث كرد: 1. جنبه فرهنگی ـ عرفان؛ 2.جنبه اجتماعی ـ تصوّف كه دو بخش علمی و عملی وابسته به جنبه علمی و فرهنگی عرفان قلمداد شده است؛ اگرچه عرفان علمی اشتراكها و افتراقهایی با اخلاق داشته و عرفان عملی به «سیر و سلوك» در عرفان نامگذاری شده است كه سالك برای نیلبه قلّه منیع انسانیت یعنی «توحید»، باید مراحل و منازلی را بپیماید و در فهم و طریقت چنین مراحل و مقاماتی و اینكه چه باید بكند و چه حالاتی برای او حاصل میشود، واردات قلبیاش چه و چگونه است و چه وظایف و مراقبتهایی را باید اعمال كند و سالك بهطور كامل باید از راه و رسم منزلها آگاه باشد، به انسان كامل یا خضر راه، پیر طریق، مراد، طایر قدس، و... نیازمند است؛ یعنی در رسیدن به توحید و مقام توحّد سالك، سیر و سلوك و پیر راه، لازم است تا از خطر گمراهی برهد و به سر منزل مقصود برسد و تلائم و تعامل، تلازم و ترابط ویژهای بین عرفان علمی و عرفان عملی برقرار است كه در سیر و سلوك عرفانی متجلّی میشود و استاد شهید، روی این مقولهها بسیار تأكید دارد (همان: ص 187). در اینجا لازم است بر اساس اندیشهها و نگرشهای استاد، اشتراكها و افتراقهایی را كه بین عرفان و فلسفه و عرفان و اخلاق وجود دارد، مطرح سازیم.
خرید و دانلود آنی فایل